محل تبلیغات شما

جامعه‌شناسی اطلاعات



طراحی مدل توسعۀ اخلاق اطلاعات میان دانشجویان ایران

چکیده

در پژوهش حاضر قصد بر آن بود تا مهمترین عاملهایی که باعث عدم رعایتاخلاق اطلاعات توسط دانشجویان ایران میشود را شناسایی کنیم تابتوانیم با مدلسازی مفهومی و عملیاتی،درک بهتری از مکانیسم این عاملها به دست دهیم و رهنمودهاییبرای توسعۀ اخلاق اطلاعات ارائه نماییم. بدین منظور، از چارچوب ترکیبی اکتشافی استفادهکردیم. در بخش کیفی این چارچوب از روشهای سندی و نظریهپردازی دادهبنیاد و در بخش کمی، ازروش مدلیابی معادلات ساختاریاستفاده نمودیم. نتیجۀ بخش سندی عبارت بود از ترسیم برساخت اجتماعی اخلاق اطلاعات درمغربزمین، ارائۀ تعریفیجدید از اخلاق اطلاعات، مطالعۀ روششناختی در مبادی ومسائل اخلاق اطلاعات و ارائۀ مدلی جدید از سرقت علمی. در بخش کیفی مهمترین معضلۀاخلاق اطلاعات، سرقت علمی دانسته شد و 36 کد محوری (عامل) به همراه مقولات فرعی وکدهای باز و نیز مدل مفهومی برای آن استخراج شد که عبارت بودند از:


نظریۀ انتقادی، دو پرسش استعلائی از علم می‌کند: علم برای چه؟ و علم برای که؟ پرسش اول به این برمی‌گردد که آیا هدف از توسعۀ علم و علم‌محوری خود علم است و علم به ما هو علم دارای ارزش است یا علم برای جامعه و بهتر زیستن انسان اجتماعی است که دارای ارزش می‌شود. پرسش دوم به این برمی‌گردد که آیا علم فقط برای دانشگاهیان و حوزویون و اهالی علوم ادیان الهی و . موضوعیت دارد و محیطی برای نخبه‌پروری و بزرگ کردن عده‌ای به عنوان مفاخر اجتماعی است و تنها این نخبگان برج عاج نشین هستند که این علوم را ساخته‌اند، می‌فهمند و از آن محافظت می‌کنند؛ یا علم برای عموم مردم است و مردم آن را در کنش‌های روزمره خود ساخته‌اند و نخبگان آن را به نفع خود مصادره کرده و با استفاده از یک بازی زبانی به نام گفتمان علم آن را وارد قلمرو خود کرده‌اند و با استفاده از حقوقی چون مالکیت فکری و حق مولف و . آن را از دسترس عموم خارج نموده‌اند؟ 


در نظریه انتقادی اطلاعات، نگاه ماده باورانه خاصی به اطلاعات وجود دارد. طبق این نگاه، اطلاعات نه چیزی کاملاً سوبژکتیو (در تصرف فاعل شناسا) و نه چیزی کاملاً ابژکتیو (فارغ از تصرف فاعل شناسا) است، بلکه خصیصهای از ماده و جزء تشکیل دهندۀ هر ماده است. این، نیازمندِ موضعِ ماتریالیستیِ وحدتباوری است که اطلاعات را بهمثابه مادهای در حرکت میبیند؛ رابطهای مولّد، پرتضاد، و فعال میان سیستمهای مادی که دارای نیروی بالقوۀ تحول است، طوریکه کیفیات مرتبۀ بالا  که سیستمهای فروتر را در معنای هگلی نفی میکنند، توان ظهور مییابند. در این تعریف، اطلاعات بر پایۀ دیالکتیک سوژه- ابژه استوار می‌شود. پرتضاد بودن یا متناقضنما بودن اطلاعات بدان معناست که اطلاعات در جامعه در تعت و تنازعات سرمایهداری جایگیر شده است. بنابراین اطلاعات معضلات اجتماعی و راهحلهای بالقوۀ این معضلات را منعکس میکند. تحلیل نیازهای اطلاعاتی، به سیاق اجتماعی وسیعتر مربوط میشود. نظریۀ انتقادی اطلاعات هنگامی نفیگر است که اطلاعات را به معضلات اجتماعی مرتبط کند، آن را به آنچه جامعه در رسیدن به آن وامانده، مربوط بداند، و آن را به جهتگیریهای پرسشگر و مخالف با نحوۀ عمل معمول و مسلط ربط دهد، و بنابراین، پتانسیل این را دارد که در راستای بهبود وضع موجود، تبدیل به نیروی مثبت تغییر اجتماعی گردد. نظریۀ انتقادی اطلاعات در جستوجوی راههایی خواهد بود که اطلاعات میتواند از مبارزات و قوایی که قصد دارند کاملاً از سرمایهداری و سلطهجویی عبور کنند، حمایت کند. با این بینش که در جامعۀ کنونی، منابع اساسی بسیار ناعادلانه تقسیم شده است، پایهگذاری نظریۀ انتقادی اطلاعات به معنای نشان دادن این است که چگونه اطلاعات به پرسشهایی راجع به مالکیت، داراییهای خصوصی، توزیع منابع، مبارزات اجتماعی، قدرت، کنترل منابع، استثمار، و سلطه مربوط میشود. 

می‎توان به‎طور کلی، ویژگی‎های علوم انسانی از منظر پست‎مدرنیسم را در سه ساحت هستی‎شناختی، معرفت‎شناختی و روش‎شناختی دسته‎بندی کرد:

ساحت هستی‌شناختی

1. جهان از منظر پست‎مدرنیسم از دیدگاه‎ها و مواضع گوناگون و متفاوت قابل تجربه است که هر یک از این دیدگاه‎ها خاص است زیرا از طریق گفتمان‎هایی حاصل شده که دنیای اجتماعی، فرهنگی و ی ما را می‎سازند.

2. موضع فکری و یا نحوۀ مواجهه هر فرد با جهان بازتابانندۀ گفتمان یا بستر فرهنگی‎ای است که در چارچوب آن قرار دارد و در قالب آن شکل گرفته است؛ بدون اینکه بتوان ارجحیتی بین آنها قائل شد.
3. پست‎مدرنیسم جهان را جهان کثرت و عالمی ناهمگن و نامتجانس و برساخته از خیل کثیری از تأویل‎ها و تفسیرهایی می‎داند که در آن، معرفت و حقیقت اموری امکانی‌اند (و نه جوهری) و لذا حقایق محض وجود ندارد و هر چه هست، قطعیت‎ناپذیر است.

4. پست‎مدرنیسم امکان ایجاد یک هستی‌شناسی بنیادین که بتواند آخرین منزل حیات اجتماعی باشد زیر سوال می‎برد. این بدان معنا نیست که معنا و عمل اجتماعی پایه و اساسی ندارند بلکه بدین معناست که این پایه و اساس متزل و در معرض تغییر است. بطور کلی اینکه نمی‎توان در خصوص حقیقت انسان، جهان و اجتماع نسخه نهایی پیچید.

5. پست‎مدرنیسم هر گونه تصوری در خصوص منِ اندیشنده» را به‌طور کامل رد می‌کند و آن را افسانه‌ای برساخته فراروایت‌های متافیزیک (شامل جوهر، ذات، صفات، صور معقول، صور مثالی، و .) می‎داند که در مقام عناصر پیشینی آگاهی، به‎عنوان بنیان‎های دروغین حقیقت به‌کار می‌روند.

6. پست‎مدرنیسم منتقد شدید برداشت دکارتی از انسان به‎عنوان سوژه (منشأ آگاهی و منبع مقتدری برای معنی و حقیقت) هستند. آنها معتقدند که فاعل شناسا (انسان) هوشیاری یکپارچه‏ای ندارد بلکه به‎وسیلۀ زبان ساختمند شده است. بدین ترتیب پست‎مدرنیسم متافیزیک را از جنبه مفاهیمی چون علیت، هویت، انسان در مقام فاعل شناسا، و ثبات حقیقت نقد می‌کند.

7. پست‎مدرنیسم حقیقت را همواره به‎مثابه امری از پیش ی و این جهانی فرض می‎کند.


ساحت روش‌شناختی

1.پست‌مدرنیسم در بررسی دعاوی معرفتی علاقه‎مند به بررسی صدق و کذب آنها نیست بلکه علاقه‎مند به بررسی آن است که این ادعاها چگونه ساخته شده یا چه شده که ادعای صدق یک دعوی، اهمیت پیدا کرده است.

2. پست‌مدرنیسم به روش به مثابه راهی که منتهی به حقیقت می‌شود نقد دارد و آن را دارای پایانه‎های ایدئولوژیک می‎دانند و آنها را فراروایت‎هایی در باب حقیقت تلقی می‎کنند که خود به هیچ روی قابل اثبات منطقی نیستند.

3. پست‎مدرن‎ها به جای ذهن، بر متن و به جای هویت به تمایز تأکید دارند.

4. پست‎مدرنیسم دارای کمترین احکام درجۀ اول (مانند احکام ارزشی و اخلاقی) در عرصۀ علوم انسانی است. پست‎مدرنیسم به ندرست سرمشق و الگو تعیین می‎کند. اصل مهم آن است که متناسب با تنوع و تکثر گروه‌ها، ارزش‎های بی‎شماری بتوانند ظاهر شوند.

5. پست‌مدرنیسم مخالف هر نوع تبیین کلیت‌بخش و تعمیم کلی است و این نوع تعمیم‌ها را فراروایت می‎نامد.

6. از منظر پست‎مدرنیسم، نظریه همان‎قدر که ابزار تحلیل است، موضوع تحلیل نیز هست. مسئله این است که رهیافت‎های پژوهشی و تحلیلی چگونه برخی از انواع فهم‎ها از پدیده‎های اجتماعی را در جایگاه ممتازی قرار می‎دهند و برخی فهم‎های دیگر را به حاشیه می‎رانند. روش تحلیل پست مدرن آن است که بجای اینکه پرسش چه می‎توانم بدانم» بررسی کند، این پرسش که پرسش‎های من چگونه شکل گرفته‎اند» یا چه شده که چنین پرسش‎هایی موضوعیت یافته است» را بررسی می‎کند.


ساحت معرفت‎شناختی

1. پست‎مدرنیسم از منظر معرفت‎شناختی به شدت نسبیت‎گراست. از آنجا که طبق بنیاد هستی‌شناسانه، دنیا را از منظرهای مختلف می‎توان دید، لذا ایجاد هر گونه منظر واحد و ثابت برای شناخت طرد می‎شود و طرح ادعاهای شناختی از مواضع مختلف ممکن می‎شود.
2. پست‏مدرنیسم، هرگونه ادعای شناخت حقیقی و نهایی و جهان‎شمول که فارغ از دیدگاهی معین باشد، تعصب‎آمیز و تمامیت‎خوهانه می‎داند زیرا هر نوع شناختی وابسته به زمینه و گفتمان است.
3. پست‎مدرنیسم هر گونه ادعای وجود داده ناب و خالص» را رد می‎کند و هر نوع داده‎ای را منقش به جهت گیری نظری فرد، سنت‎ها، زمینه، و زبان می‎داند.
4. پست‎مدرنیسم، معتقد به تقدم نظریه بر داده است، بدین معنا که هر داده‎ای زاده جهت نظری خاص، و معنادار در یک بستر نظری خاص است و واقعیات فارغ از نظریه نداریم.
5. پست‎مدرنیسم، معتقد به آنارشیسم نظری است و بر این باور است که آنارشیسم نظری ماهیت انسانی‎تری دارد و بیشتر از گرایش‎هایی که در صدد کشف نظم یا قانون هستند به علم کمک می‌کند. بدون آنارشیسم این خطر وجود دارد که نظریه‎ها به ایدئولوژی‎های جزمی تبدیل شوند.
6. پست‎مدرنیسم بر این باور است که ما جهان را فقط از راه زبان می‎شناسیم نه اینکه زبان ابزاری باشد برای توصیف واقعیات عینی. هر آنچه خارج از نمادها و تصاویر زبان در تصورات وجود دارد فراروایت‎هایی است که درباره واقعیت ساخته‎ایم و اسطوره شفافیت است. هر آنچه هست زبان است و آنچه که درباره آن صحبت می‎کنیم زبان است و ما درون زبان سخن می‎گوییم.


می‎توان به‎طور کلی، ویژگی‎های علوم انسانی از منظر پست‎مدرنیسم را در سه ساحت هستی‎شناختی، معرفت‎شناختی و روش‎شناختی دسته‎بندی کرد:

ساحت هستی‌شناختی

1. جهان از منظر پست‎مدرنیسم از دیدگاه‎ها و مواضع متفاوت قابل تجربه است که هر یک از این دیدگاه‎ها خاص است زیرا از طریق گفتمان‎هایی حاصل شده که دنیای اجتماعی، فرهنگی و ی ما را می‎سازند.

2. موضع فکری و یا نحوۀ مواجهه هر فرد با جهان بازتابانندۀ گفتمانی است که در چارچوب آن قرار دارد و در قالب آن شکل گرفته است؛ بدون اینکه بتوان ارجحیتی بین مواضع قائل شد.

3. پست‎مدرنیسم جهان را جهان کثرت و عالمی ناهمگن و نامتجانس و برساخته از خیل کثیری از تأویل‎ها و تفسیرهایی می‎داند که در آن، معرفت و حقیقت اموری امکانی‌اند (و نه جوهری) و لذا حقایق محض وجود ندارد و هر چه هست، قطعیت‎ناپذیر است.


تکنورمانتیسیم (technoromanticism) اصطلاحی است که اول بار آن را استفن بارون (Stephan Barron) به کار برد اما ریچارد کوین (Richard Coyne) در سال 2003 آن را در قالب کتابی با همین عنوان، مفهوم‎سازی کرد. تکنورمانتیسیسم یا عاشق‎پیشگی تکنولوژیک اشاره دارد به جنبه‎ها و ساحات زیبایی‌شناسانه و هنری تکنولوژی که انسان را مجذوب و شیدای آن می‌کند و همتراز معشوق‌ها و معشوقه‌های زمینی می‌نشاند. دلیل نام‎گذاری آن بدین شکل، احساسات و تخیل‌ها و ایماژهای ساخته‎شده توسط پیروان مکتب رمانتیک است که گویی در تکنولوژی جدید ظهور و بروز یافته و عملاً شیفتگی به بار آورده است. ریچارد کوین در این کتاب، و همچنین مایکل هایم در کتاب متافیزیک واقعیت مجازی»، جنبه‌های زیبایی‌شناسانۀ تکنولوژی را که باعث رابطۀ عاشقانۀ انسان با آن شده است را بازگشایی می‌کنند.


امروز ظهر در جلسه ای شرکت کردم که چند پژوهشگر از سوی مرکز تحقیقات ت علمی کشور ترتیب داده بودند و می خواستند گفتگویی باز و دوستانه درباره علمِ باز (open science) داشته باشند. آن طور که از سخنان اولیه آنان فهمیدم ظاهراً می بایست هنوز در باب اینکه علم و شبه علم و غیرعلم چیست و تمایز آن با مفاهیم مشابه دیگری چون دانش و اطلاعات، شناخت، و غیره کدامست، راه درازی را طی کنند. همچنین، منظور از "باز بودن" چیست و آیا باز بودن سیستمی (دسترس پذیری)، باز بودن زبانی (ساده فهمی)، باز بودن فرایندی (شفافیت فرایند)، باز بودن محتوایی (تکرارپذیر بودن)، و غیره تفحص زیادی می بایست انجام دهند. اما در مورد مفهوم علم باز، چند مسئله های باز (open problems) را در آن جلسه ذکر کردم که دوست دارم آنها را در اینجا نیز به اشتراک بگذارم:


اصطلاح حاد واقعیت یا هایپر ریلیتی (hyper reality) را بسیاری از افراد با ژان بودریار می‎شناسند و به پیروی از وی، معنای آن را دال‎های بدون مدلول و زنجیره بی‎پایان دال‎ها می‎دانند اما این اصطلاح در فلسفۀ تکنولوژی آلبرت بورگمان معنای دیگری دارد. از نظر بورگمان، حاد واقعیت اشاره دارد به تمایل درونی انسان به مصرف حاضر و آماده و بدون زحمت اطلاعات. محیط نرم شبکه‎های اجتماعی وبی، بر خلاف محیط سخت واقعیت برهنۀ بیرونی، وسیله‎ای است برای مصرف اطلاعات بدون زحمت و اجتناب از تنش‎های روانی ناشی از تعامل بی‌واسطه با دیگران. این تنش‌های روانی می‎توانند شامل حس تحقیر ناشی از ندانستن، تحمل نگاه از بالا به پایین، احساس دین نسبت به دیگری برای جبران و غیره باشد.


به واقع می‌توان اعتراف کرد که سال‌ها پیش، فوکو در تاریخ والیته» نمایش بدن در برابر نگاه‌های خیره را به عنوان یکی از ویژگی‌های علم و دیسیپلین‌های علمی و هنری مدرن پیش‌بینی کرده بود. فوکو در تاریخ والیته می‌گوید هدف علم مدرن، اساساً پیدا کردن راه‌حل‌های قطعی برای بیماری‌های جسمی، روانی، ناتوانی‌های جسمی و روحی، مشکلات رفتاری، ضعف‌های مهارتی و بهبود زندگی بشر با تولید ابزارهای جدید و غیره نیست بلکه هدف پنهان، حتی از چشم عاملان ساخت ابزار و کنشگران علمی و فرهنگی و هنری، به محضر خویش کشاندن سوژه‎ها و نگریستن به آنها تحت نگاه‌های خیره برای نظارت دائمی و مراقبۀ همیشگی، و قرار دادن آنها تحت اتوریته و قدرت تماشاگران است. لذا او علم پزشکی، روانشناسی، مشاوره، تکنولوژی آموزشی، تکنولوژی اطلاعات، علوم مهندسی از جمله مهندسی صنایع و غیره را در واقع علومی می‎داند که هدفشان به محضر دائمی خویش کشاندن سوژه‌ها و قرار دادن آنها تحت نگاه‌های خیره و تماشا کننده مراجع قدرت است تا به واسطه همین نگاه خیره، اتوریته تماشاگر بر تماشا شونده اثبات گردد و برای همیشه به سوژه تحت نظر و ذیل قدرت او تبدیل شود. از نظر فوکو، سنت دیرینه اعتراف گیری مسیحی اینگونه خود را در علم مدرن بازتولید کرده است. در واقع این روش‌های به محضر تماشای خویش کشاندن، صور‌ت‌های علمی اعتراف گیری مسیحی و صرافی ذهن است.

 


با مطالعۀ گروندریسه و سپس سرمایۀ مارکس (تأکید می‌کنم که برای خواندن سرمایه اول باید گروندریسه را خواند)، به مهمترین دیالکتیک، که او از آن به روش دیالکتیک یاد می کند، پی می‌بریم و آن ارزش مصرف (تز) در برابر ارزش مبادله (آنتی تز) است که ارزش اضافی (سنتز) را به وجود می‌آورد. ارزش مصرف، همان ارزش تا آنجایی است که بتوان چیزی را استفاده کرد که بدان use value می‌گویند. این ارزش، تنها ارزش حاکم (نه موجود) تا قبل از فئودالیته متأخر بود. اما آنتی تز آن که حاصل رونق مرکانتالیسم و مناسبات تولیدی انگلستان (چون مارکس انگلستان را تحلیل کرده) یعنی صادرات پشم به هلند و واردات کالاهای دیگر که منجر به تبدیل شدن زمین‌های کشاورزی به چراگاه و خالی شدن آنها از دهقان و سپس جنبش حصارکشی گردید و در واقع نیروی کار بدین طریق از زمین جدا شد، ارزش مبادله بود. ارزش مبادله از گردش مداوم کالا با واسطۀ معیاری به نام پول حاصل می‌شود. هر چیز که با سرعت گردش بیشتری قابلیت تبدیل شدن به پول را داشته باشد و بتواند وارد چرخۀ گردش پول-کالا.کالا-پول بشود واجد ارزش مبادله است. این ارزش در واقع درونی‌ترین و مهمترین ارزش است، زمانی که فرم اجتماعی مرکانتالیسم پیشرفته باشد. اما برای اینکه کالاها بتوانند با هم مبادله شوند و ارزش مبادله به وجود آید به معیاری نیاز است. مشخصات ظاهری چیزها نمی‌تواند معیار مبادله باشد لذا کار به عنوان مهمترین معیار مبادله کالاها تعیین می‌شود که البته انتزاعی‌ترین و بنیادی‌ترین مفهوم در مناسبات اقتصادی است. ارزش مبادله نیز بر اساس کار و زمان کار تعیین می‌شود. اگر کالایی 20 نفر ساعت کار ببرد و کالای دیگر 5 نفر ساعت، کالای اول 4 برابر کالای دوم ارزش مبادله دارد و این در واقع همان ارزشی است که با پول جابجا می‌شود. لذا زمان کار مهمترین معیار برای مبادله است و این را البته به نحوی آدام اسمیت نیز مطرح کرده است. اما برای اینکه سود تولید شود، سرمایه‌دار به عنوان نماد ارزش مبادله (سرمایه به عنوان کار اندوخته شده) باید با ارزش مصرف یعنی آنتی‌تزش (کارگر) روبرو شود نه با ارزش مبادلۀ دیگر. کارگر به مثابه سرف یا برده، ارزش مبادله بود زیرا خودش خرید و فروش می‌شد. اما در شیوه تولید سرمایه‌داری، برده تبدیل به کارگر می‌شود و از ارزش مبادله به ارزش مصرف هبوط می‌کند. لذا ارزش مبادله با ارزش مصرف مواجه می‌شود (چیز مبادله شدنی را باید کسی مصرف کند و این همان دیالکتیک ذاتی است). مواجهه ارزش مبادله (سرمایه) با ارزش مصرف (نیروی کار) است که می تواند ارزش اضافه (سود) تولید کند. هر چه تز و آنتی‌تز در دو نهایت دور از هم قرار داشته باشند سنتز بیشتری حاصل خواهد شد. لذا سنتز سود کلان حاصل سرمایه به انتزاعی‌ترین وجه و کار به انتزاعی‌ترین وجه (بدون شاخص و برگ و تخصص خاص و .) است. لذا با مراحلی که بدان مراحل انباشت اولیه می‌گویند (شامل الغای استفاده از زمین‎های مشاع، الغای حمایت‌های نهادهای مذهبی از افراد، الغای حمایت‌های طبیعت از معاش، و الغای حمایت‎های نهادهای مدنی مثل اصناف از معاش به واسطۀ حضور تولیدات کارخانه ای) کارگر خود به خود تبدیل به ارزش مصرف می‌شود.

چند وقت پیش بعد از مدت‌ها مجدداً کتاب "گروندریسه" مارکس را دست گرفتم و شروع به خواندن کردم. این بار احساس می‎کنم درک روشن‎تری از نوشته‎های او دارم و کمی بهتر آن را می‎فهمم. آنچه در ذیل می‎آید برش بسیار کوتاهی است از مفهوم ارزش مبادله در مقابل ارزش استفاده و اینکه امروز آیا ارزش مبادله‎ اطلاعات بدان بیشتر ارزش می‎دهد یا ارزش استفاده‎اش. در ضمن باید عرض کنم که "گروندریسه (طرح پایه)" به ترجمۀ باقر پرهام و احمد تدین در سال 1363 توسط نشر آگاه در دو جلد به چاپ رسیده که نمی‌دانم چرا دیگر آن را تجدید چاپ نمی‌کند.

ناکارآمدی مدیریتی» که امروزه در ایران به یک گفتمان، چه در سطح خود مدیران و چه در سطح مردم، تبدیل شده است، دارای اَبعاد متنوع و متعددی است. با این حال، یک بعد از این مجموعه ابعاد می‌تواند اطلاعاتی باشد و شاید بتوان آن را از منظر دو مفهوم محتوای معنایی و اطلاعات معنایی تبیین کرد؛ مفاهیمی که فلوریدی آنها را معنا و از هم متمایز کرده است. می‌دانیم که دروغ مصلحتی یا کتمان حقیقت (دروغ نگو اما راستش را هم نگو) چیز ناپسندی حداقل در بین تمداران نیست و حربه‌ای تمدارانه به شمار می‌آید. حتی این مصلحت‌بینی (دروغ نگو اما راستش را هم نگو) صراحتاً توسط برخی مدیران سطح اول در تلویزیون اظهار شده است. فلوریدی برای تفکیک دو مفهوم اطلاعات معنایی و محتوای معنایی مثالی می‌زند. فرض کنید فردی شب چراغ‌های ماشینش را روشن گذاشته و پارک کرده و صبح که می‌خواهد آن را روشن کند و به محل کارش برود، استارت نمی‌زند زیرا باتری خالی کرده است. وی به تعمیرکار زنگ می‌زند و می‌گوید: همسرم چراغ‌های ماشین را روشن گذاشته و ماشین باتری خالی کرده است، چکار کنم؟». تعمیرکار روش باتری به باتری کردن را تلفنی به او می‌آموزد. در اینجا، آن فرد به تعمیرکار محتوای معنایی ارائه کرده نه اطلاعات معنایی، زیرا اطلاعات معنایی دارای شرط صدق است ولی محتوای معنایی اینگونه نیست.

امروزه مدیریت افکار عمومی یکی از مهمترین پروژه‌های دولت‌های مدرن است. مدیریت افکار عمومی، مهمترین ابزار بسیج نیروها و امکانات به مکان‌های دلخواه توسط دولت‌ها و کسب همدلی و همراهی داخلی است بنابراین تسلط بر اطلاعات "قلمرو عمومی" و مدیریت و کانالیزه کردن آن مهمترین کارویژه هر گروه یا حزبی است که به دنبال کسب جایگاه به‌عنوان یکی از قدرت‌های رقیب در عرصۀ ملی است. دولت‌های مستقر معمولاً از ابزارهای رسمی و قانونی خود (رادیو و تلویزیون) برای مدیریت افکار عمومی استفاده می‌کنند و گروه‌‌های رقیب از ابزارهای غیررسمی‌تر مانند شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت‌ها، وبلاگ‌ها و . . یکی از جدیدترین روش‌های مدیریت افکار عمومی که اخیراً در شوهای تلویزیونی نمود یافته است، پروژه "مبتذل کردن اطلاعات" است.

دُن فالیس در دو مقاله به نام‎های A Conceptual Analysis of Disinformation   و A Functional Analysis of Disinformation  به بحث در باب ابعاد دیس‎اینفورمیشن می‎پردازد و در هشت مرحله آن را ریز می‎کند و تدقیق می‎نماید و تفاوت آن را با دروغگویی و میس‎اینفورمیشن بازگو می‎کند هر چند اذعان می‎کند که دیس‎اینفورمیشن و دروغگویی از بسیاری جهات همپوشانند. نتیجه این تحلیل‎های مفهومی و کاربردی آن است که دیس‎اینفورمیشن آن اطلاعی است که دیگران را به گمراهی، خطا، و اشتباه بیندازد (محتوای گمراه‎کننده) در حالیکه برخی دروغگویی‎ها این ویژگی‎ را ندارند. بنابراین، فالیس دیس‎اینفورمیشن را از نظر اخلاقی بسیار بدتر از دروغگویی می‎داند. اگر ارائه اطلاعات غلط، عمدی باشد و باعث گمراهی شود دیس‎اینفورمیشن است (اطلاعات کاذب عمدی) و اگر غیرعمدی باشد میس‎اینفورمیشن (اطلاعات کاذب غیرعمدی). فالیس توضیح می‎دهد که اگر اطلاعات غلط منجر به گمراه کردن و به اشتباه انداختن شود، اگر غیرعمدی نیز باشد باز دیس‌اینفورمیشن است.


جسی شرا با آغاز از مقاله مشترک اش با مارگارت ایگان با عنوان پایه های نظریه کتابشناسی»، و با الهام گرفتن از آثار بولدینگ، دانش را دارای دو نمود می داند: تصویر ذهنی فردی و تصویر ذهنی اجتماعی. تصویر ذهنی فردی، همان الگوهای ذهنی فرد است که در تماس با متون دانشی، قالب خاصی به خود می گیرد و جهت خاصی پیدا می کند. تصویر ذهنی اجتماعی، الگوهایی از ذهنیات جمعی است که تحت تأثیر جریان هایی از متون خاص در طول زمان شکل می گیرند. منظور جسی شرا از اصطلاح معرفت شناسی اجتماعی»، کشف این الگوهای ذهنی جمعی بود. 


هری فرانکفورت فیلسوف، در سال 1985 سخنرانی‌ای در دانشگاه ییل ارائه داد به نام دربارۀ حرف مفت» (on bullshit). این سخنرانی در سال 1986 در قالب یک مقاله منتشر شد و در سال 2005 در قالب یک کتاب 75 صفحه‌ای نشر یافت و به قدری مورد اقبال قرار گرفت که در مدت کوتاهی، بیش از 175 هزار نسخه از آن در آمریکا فروش رفت. حرف مفت از نظر فرانکفورت، حرفی است که نه دروغ است و نه راست. حرف مفت، حرفی است که نه به واسطۀ تحریف عمدی حقیقت، بلکه به واسطۀ نادیده انگاشتن حقیقت و ندیدن آن بروز می‌کند. گویی انگار نه انگار که حقایق اثبات شده‌ای درباره یک موضوع وجود دارد که برای صحبت کردن راجع به آن موضوع، می‌توان به آن مراجعه کرد، مطالعه نمود و موثق سخن گفت. حرف مفت، از نظر فرانکفورت، یک موضوع فلسفی برای جهان امروز است. حرف مفت، پدیده‌ای است که از نادیده انگاشتن حقیقت بروز می‌کند و از نظر او، مهمترین دلیلش، دنیای جدید ارتباطات و فضاهای گسترده‌ای است که برای سخن گفتن و نشر مطلب به خصوص به واسطه فناوری اطلاعات بروز یافته است. 


سپهر اطلاعات در مدرنیته متأخر مملو از نوشته‌هایی است کهبر اساس یک ابزار، روش یا تکنیک یا مجموعه‌ای از آنها تولید شده‌اند و بسیاری ازافراد، در دسته‌بندی آنها دچار مشکل منطقی می‌شوند. ابزار بعد ملموس و کالاییدارد: چیزی که می‌توان در دست گرفت و از آن بهره برد. مثلاً پرسشنامه یک ابزار است.اما فن یا تکنیک، جنبۀ مهارتی دارد و عبارت است از مهارتی برای به کار گرفتنابزار. بنابراین گردآوری اطلاعات با ابزار پرسشنامه به تکنیک‌هایی نیاز دارد.مثلاً تکنیک ارسال، توضیح، ارتباط، هم‌فکری، جذب و همراه‌سازی مخاطب برای پاسخگویی.مصاحبه هم یک تکنیک یا فن است و ما معمولاً از فن مصاحبه صحبت می‌کنیم: تکنیکیبرای به حرف کشیدن طرف مقابل و همراه کردن او برای دست یافتن به محتوای دانسته‌هایش،پس ذهنش، یا به آستانه‌ای که نسبت به آن مقاومت نشان می‌دهد. مصاحبه جنبه ابزاری هم می‌تواند داشته باشد. مثلا اگر ما سوالات پرسشنامه را به صورت نیمه ساختاریافته، روی کاغذ یا روی یک واژه پرداز، با ترتیبی خاص، وارد کنیم، در واقع یک ابزار ساخته ایم که جنبه ملموس دارد. جنبه ابزاری مصاحبه با جنبه تکنیکی آن کاملا متفاوت است زیرا مصاحبه از طریق ارسال سوالات باز به پاسخ دهنده، بسیار متفاوت از گفتگو با اوست. اولی ابزاری است و دومی تکنیکی. اما روش چیزی فراتراز ابزار یا فن است. روش، اشاره به گام‌هایی دارد برای دست‌یابی به حقیقت. البتهممکن است برای ساخت آن ابزار (کالا) یا انتظامبخشی به یک تکنیک نیز ازروش (گام‌های منظم برای نیل به حقیقت) استفاده شده باشد. علم مدرن، اصالتش را از"روش" دارد. روش، به گام‌های مداومی برای رسیدن به حقیقت اشاره دارد و تکنیک‌ها وابزارها را راهبری می‌کند. لذا کل مراحل یک پژوهش با یک روش هدایت می‌شود و برایراهبری آن روش ما از ابزارها یا تکنیک‌های مختلفی در گام‌های مختلف استفاده می‌کنیم.

 


آخرین جستجو ها

eranonte دانلود پروژه و مطالب اموزشی roiccounsyncran Laura's receptions David's style plicadelan دانلود رایگان کتب دانشگاهی وحل المسئله Warren's memory کنار تو فقط آروم میشممم ❤ عاشقانـه هــایے בونـفــرمـوט ❤